پوکه توپ هایی که گلدان می شدند
خاطرات یک رزمنده از عید نوروز در جبهه + عکس
يکشنبه 4 فروردين 1398 - 15:08:03
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری همدان خبر؛ مجتبی دلیری یکی از رزمندگان دفاع مقدس در خصوص عید نوروز در جبهه ها گفت:  در آن زمان مجرد بودم و به دلیل علاقه و وابستگی زیادی که به مادرم داشتم ، طبیعی است که دوست داشتم ایام عید را در کنار مادر و دیگر اعضای خانواده ام باشم ولی لحظه سال تحویل و عید در جبهه نیز حال و هوای خودش را داشت، در آن زمان بچه هایی که قبل از سال تحویل به مرخصی رفته بودند ،موقع برگشتن به خط مقدم از امیدیه و اهواز شیرینی و میوه می خریدند و برای بچه ها می آوردند.
وی در ادامه افزود: یادم می آید هنگام تحویل سال پوکه توپ خمپاره را می گذاشتند وسط و داخل آن را پر از گل های صحرایی می کردند و در کنارآن همان گل و شیرینی هایی که از شهر خریده بودند می گذاشتند، که این می شد سفره هفت سین ما.
دلیری در ادامه بیان کرد: زمانی که به مرخصی می آمدم مادرم به اندازه 2 ماه انواع مربا و ترشی و صابون وشامپو را در کارتن می گذاشت و می گفت ببر و با همرزمانت استفاده کن.
 رزمنده کشورمان افزود: به خاطر دارم در همان ایام یکی از همرزمانم از من پرسید :دوست داری شهید بشوی؟ گفتم خدانکنه،گفت : جانباز؟ گفتم : نه خدانکنه،گفت اسیر؟ گفتم اگر اسیر بشم خودم را می کشم. شب همان روز خواب دیدم یکی از دوستان جانبازم به نام عباس شمس آمده جبهه و مرا صدا می کند و می گوید مادرت آمده جبهه، آمدم پوتینهایم را بپوشم دیدم دو دستم از بالا قطع است،رو به مادرم کردم و گفتم حاج خانوم من دست داشتم،مادرم گفت: بایدم دستات قطع بشه ، ناسپاسی کردی،گفتم: حاج خانوم چیکار کنم؟مادرم گفت:هروقت به درگاه خدا توبه کردی دستات به تو برمی گرده، وقتی از خواب بیدار شدم برای لحظه های اول شوکه بودم و واقعا احساس می کردم دست ندارم و از آن پس هر وقت تیراندازی می شد من اول از همه دستانم را نگاه می کردم که سر جایش هست یا نه و بعد با خودم می گفتم :خدایا عظمتت رو شکر.

http://hamadankhabar.ir/fa/News/1107/خاطرات-یک-رزمنده-از-عید-نوروز-در-جبهه-عکس
بستن   چاپ