گفت‌وگو با همسر جانباز و شهید مدافع حرم «مهدی قاسمی»؛
از «مهدی» فقط یک ساک برگشت
جمعه 30 فروردين 1398 - 02:15:48
فارس

به گزارش همدان خبر، امروز 6 اسفند، سومین سالگرد شهادت مدافع حرم، مهدی قاسمی است که هنوز پیکرش به خانه نیامده است.

مدافعان حرم، مدافعان حرم حضرت زینب (س) یا مدافعان حرم اهل‌بیت (ع)، گروه‌هایی که عمدتاً پس از تخریب مقبره حجربن‌عدی توسط گروه‌های تکفیری تروریستی و تهدید این گروه‌ها مبنی بر حمله به حرم حضرت زینب (س)، با هدف مقابله با داعش و دیگر گروه‌های مهاجم و جلوگیری از پیشروی آن‌ها، به سوریه رفتند.

از کشور هم مدافعان حرم بسیاری به سوریه رفته‌اند و با جانفشانی خود از اسلام و اهل‌بیت (ع) و مسلمانان و شیعیان دفاع می‌کنند که برخی از این مدافعان به شهادت رسیده و برخی هم به درجه جانبازی نائل آمده‌اند که البته هنوز هم سوریه رفتن‌های رزمندگان مخلص آب و خاک ایران اسلامی ادامه دارد.

برای آشنایی با ابعاد شخصیتی بسیجی شهید مهدی قاسمی با فریبا رضائی همسر این شهید مدافع حرم جاویدالاثر گفت‌وگویی صورت گرفت که از نظر می‌گذرد.

**: سردار شهید قاسمی چه تاریخی و به کدام منطقه سوریه اعزام شدند؟

آقا مهدی 19 دی ماه سال 94 با اهل خانواده‌اش خداحافظی کرد و از منزل خارج شد. البته ایشان به مدت 10 روز برای آشنایی با نیروهای فاطمی و وضعیت آب و هوای منطقه‌ای که قرار بود در سوریه به آنجا برود، در شهرهای مرکزی کشور حضور پیدا کرد.

شهید قاسمی به عنوان فرمانده نیروهای فاطمی، 30 دی ماه به منطقه شمال شهر حلب سوریه اعزام شد.

**: دلیل اعزام شهید قاسمی به منطقه شمال حلب چه بود؟

پس از انجام عملیات برای آزادی شمال حلب سوریه، سردار قاسمی برای تثبیت آزادسازی نبل و الزهرا در منطقه کل طاموره به شمال حلب رفته بود که در همین منطقه به همراه همزرمانش شهیدان ایزدیار و کاظمی شربت شهادت نوشید.

**: خواب شهادت ایشان را دیده بودید؟

زمانی که قرار بود ساک شهید را بیاورند، شبی در خواب دیدم که شهیدی بدون تابوت به منزل ما آورده‌اند که با احترام روی زمین گذاشته شد. متوجه شدم شهید خود، آقا مهدی است به چهره‌اش نگاه نکردم و قلبم بسیار آرام بود که سه مرتبه «یاحسین» گفتم و از خواب بیدار شدم؛ سه روز بعد ساک شهید را به ما تحویل دادند.

**: پس از تحویل ساک شهید چه حس و حالی داشتید؟

پس از تحویل دو ساک شهید قاسمی، حالم خیلی دگرگون و خراب شده بود، لباس‌های شهید اعم از دستکش و کلاه و پیراهنش بوی شهید، حس‌هایش بوی سوریه و چفیه‌ای که در پیاده‌روی اربعین حسینی همراهش بود، بوی عطر می‌داد.

**: از اینکه شهید قاسمی جاویدالاثر است، چه حسی دارید؟

شهید قاسمی می‌گفت اینکه پیکر انسان کجای خاک را اشغال کند، مهم نیست بلکه عاقبت به خیری اصل و مهم است که ایشان در راه دفاع از اسلام، اهل‌بیت (ع) و ناموس شیعه به نحو احسن عاقبت به خیر شد.

گمنامی بسیار قشنگ است و خیلی منتظرش نیستیم؛ ایشان را به خدا سپردیم همان جا که شهید شده و میهمان اهل‌بیت (ع) است، جایش بسیار خوب بوده و جایگاهی بالاتر از این مهم وجود ندارد. شهید قاسمی در ایام فاطمیه و از پهلوی چپ تیر به ایشان اصابت کرده بود که به شهادت می‌رسد و به همرزمان شهیدش می‌پیوندد گرچه باید گفت شهادت از آرزوهای آقا مهدی بود.

**: چند فرزند دارید؟ آیا فرزندانتان دلتنگ پدر هستند؟

دو فرزند دارم؛ دخترم مائده 22 ساله و پسرم محمدحسین 17 ساله است. پسرم خیلی بی‌تاب پدرش می‌شود و خیلی خوب هم نمی‌خوابد، زمزمه آوردن پیکر شهید محسن حججی را که از اخبار شنید بسیار به هم ریخت، بلند بلند حرف می‌زد و می‌گفت: پدر جان کجایی؟ خودم به سراغت می‌آیم و بر می‌گردانمت.

به پسرم گفتم دیگر از پدرت چه مانده است؟ که پاسخ داد: می‌روم و استخوان‌هایش را بر می‌گردانم. سی‌ام شهریورماه که تولد محمدحسین بود وی بلند بلند با خودش حرف می‌زد و می‌گفت پدر جان چرا رفتی و مرا با خودت نبردی؟ قول داده بودی مرا با خودت ببری، چرا نبردی؟ از بالا به من نگاه می‌کنی و می‌خندی.

**: در مراسمی که برای شهید قاسمی برگزار شده بود، چه حالی داشتید؟

از شهید قاسمی خواب‌های بسیار و زیبایی دیده‌ام و حتی در بیداری و مراسم ایشان حالم بسیار بد نبود اما حس کردم شهید در کنارم است به وی گفتم که آمده‌ای کمکم کنی چون قرار بود متنی را که تهیه کرده بودم، قرائت کنم. از اهل‌بیت (ع) مدد گرفتنم و صدای شلوغی مراسم به گوشم می‌رسید اما صدای قلبم را واضح می‌شنیدم و متن را قرائت کردم؛ پس از اتمام قرائت متن پایین آمدم، دیگر صدایم در نمی‌آمد.

**: شهید قاسمی وصیت‌نامه هم نوشته بودند؟

وصیت‌نامه شهید کلامی و خیالشان از بابت بنده راحت بود؛ شب قبل از رفتن که دیر وقت هم بود با پسرم محمدحسین صحبت کرد؛ او را صدا کرد و در آغوشش گرفت، بوسید و نزد خود خواباند. به محمدحسین گفت: فکر می‌کنی من که دارم به سوریه می‌روم، دوستتان ندارم، برای من که سخت‌تر است؛ انسان باید به نحوی از دنیا برود، چقدر خوب که انسان با شهادت از دنیا برود و تو هم آماده‌باش و هرجا آموزش بود شرکت کن و بیا. پس از من تو مرد خانه هستی، هوای مادر و خواهرت را داشته باش.

**: چه موضوعی شما را خوشحال می‌کند؟

دیدار رهبری مرا خوشحال می‌کند و تاکنون قسمت نشده این بزرگوار را از نزدیک زیارت کنم. جای خالی شهید و دلتنگی‌ها اذیتم می‌کند و با خواب دیدن ایشان از شهید انرژی می‌گیرم. شهید همیشه هوای ما را دارد؛ برخی اطرافیان و افرادی که به دلیل نزدیکی به شهید قاسمی هرچه که فکر می‌کنند درست است، صحبت می‌کنند که این مسائل دلم را به درد می‌آورد. مردم با احترام بسیار با خانواده‌های شهدای مدافع حرم رفتار و برخورد می‌کنند.

**: در خصوص سابقه شهید قاسمی در دوران دفاع مقدس توضیح دهید.

شهید قاسمی در سن 14 سالگی به جبهه اعزام و در سن 17 سالگی فرمانده شده بود و پیکر مطهر شهدا را از ارتفاعات سردشت کردستان که خط مقدم بود، به پشت جبهه منتقل می‌کرد.

شهید قاسمی جانباز جنگ تحمیلی بود و با اصابت تیر، از ناحیه دست آسیب دیده بود. سال‌ها پیش بیان می‌کردند که مطمئن باشید روزی جنگ می‌شود و ما لباس رزم می‌پوشیم و می‌رویم؛ جنگ بین حق و باطل همیشه بوده، است و خواهد بود.

هر زمانی که کلمه سوریه را به زبان می‌آورد، دگرگون می‌شدیم و به شدت اشک می‌ریختم و در این لحظه دیگر آقا مهدی حرفی نمی‌زد. شهید قاسمی در اوقات فراغت خود ورزش کوهنوردی، شنا، تیراندازی و دوچرخه‌سواری انجام می‌داد؛ شهید برای رفتن به سوریه تلاش و ورزش می‌کرد.

**: چه عاملی موجب شد تا شهید قاسمی به سوریه اعزام شود؟

به من می‌گفت خانم، خبرهایی است، چهار شهر شیعه‌نشین در محاصره تکفیری‌ها بوده و تهدید کرده است که اگر دستشان به تک‌تک شیعیان این شهرها برسد آن‌ها را سر می‌برند، به عنوان فرمانده به من مسؤولیتی واگذار می‌شود، دعا کنید که بتوانیم سرباز باشم و کاری انجام دهم.

**: توصیه شما به آحاد جامعه چیست؟

چشم و گوش شهدا به لبان مقام معظم رهبری بود و سخنان ایشان را درک کرده و به درستی تشخیص دادند. حواس ما باید به حرف‌های رهبری باشد و با دقت فرمایشات ایشان را درک کنیم گرچه در این برهه از زمان گوش به فرمان رهبری بودن بهترین کار است و صرفاً نباید بنشینیم و به پیرامون‌مان تماشا کنیم چراکه با تماشا نمی‌شود فرمایشات ایشان را به منصه ظهور رساند و باید به طور عملی گوش به فرمان مقام معظم رهبری باشیم. برای زمینه‌سازی ظهور امام زمان (عج) باید هر چند کار کوچک انجام دهیم و در این امر سهیم باشیم.

امیدوارم خداوند به ما توفیق دهد همچون شهدا سرباز رهبر باشیم و ایشان را تنها نگذاریم در صورتی که با عمل گوش به فرمان رهبری باشیم، ادامه‌دهنده راه شهدا هستیم در غیر این صورت نمی‌توان گفت که راه شهدا را ادامه می‌دهیم.

شهید مهدی قاسمی از فرماندهان موفق یکی از نواحی سپاه در شهرستان ساوجبلاغ استان البرز و در حسن اخلاق و شجاعت زبانزد بسیجیان و مردم شهر هشتگرد بود که در سن 45 سالگی برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و مبارزه با گروه‌های تکفیری به سوریه اعزام شد و در راه دفاع از حرم اهل‌بیت (ع) و مبارزه با نیروهای داعش به شهادت رسید؛ البته پیکر مطهر ایشان با گذشت حدود دو سال هنوز جاویدالاثر است.


http://hamadankhabar.ir/fa/News/1306/از-«مهدی»-فقط-یک-ساک-برگشت
بستن   چاپ